در سال 1372 در رقابت بین آقای هاشمی با دیگران که البته اصلیترین رقیبش، آقای احمد توکلی بود، به آقای توکلی رأی دادم. این مقدمه را نوشتم تا به جانبداری سیاسی از آقای هاشمی محکوم نشوم؛ علت عدم رأیم به ایشان، نپسندیدن مواضع فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی آقای هاشمی بود که همچنان بر آن موضع باقی هستم. بگذریم.
بحث اصلی در این یادداشت این است که یک یا دو روز پس از ورود آقای مهدی هاشمی به کشور، وی به دادگاه برای تحقیقات اتهام موجود احضار میشود و پس از پایان تحقیقات طبق قانون بر اساس نظر قاضی پرونده با قرار تأمین وثیقه آزاد میشود. کار ندارم وثیقه از کجا تأمین شده، ابهام اصلی و سؤال مهم بنده این است که چرا این قدر درباره آزادی موقت و با قرار وثیقه ایشان، غوغا به پا شده است؟!
اگر تحقیقات تمام شده، و قاضی به دسترسی ایشان با قرار وثیقه کافی مطمئن باشد، دلیلی برای نگهداری او در زندان وجود ندارد. قطعاً پس از صدور حکم، در صورتی که رأی قاضی، محکومیت ایشان باشد و مجازات زندان در نظر بگیرد، در آن صورت فشار و غوغا برای اجرای حکم معنی خواهد داشت.
حرفهای آقای رسایی در مجلس که آنقدر خارج از اصول بود که نیاز به بحث ندارد. فکر کنم خودش هم مانده که چطور جمعش کند! خوب است در شانتاژها، حقوق افراد هم در نظر گرفته شود و با حب و بغضهای سیاسی، به ظلم در حقوق دیگران نرسیم.